انتظار دیدنت را چشم میشوم و بوسیدنت را لب
گوشم از روی زنگ دست بر نمیدارد
کفش هایم هی رو به در حیاط جفت میشوند
...
درباره وبلاگ من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان بسم الله الرحمن الرحيم
انتظار دیدنت را چشم میشوم و بوسیدنت را لب گوشم از روی زنگ دست بر نمیدارد کفش هایم هی رو به در حیاط جفت میشوند ... به این گمان که تو ناگهان... نظرات شما عزیزان: Mohsen
![]() ساعت9:39---30 تير 1391
شبي از سوز گفتم قلم را/ بيا بنويس غمهاي دلم را/قلم گفتا برو بيمار عاشق/ ندارم طاقت اين بار غم را
جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 9:16 :: نويسنده : سيد علي
![]() ![]() |