درباره وبلاگ


من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 3660
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

بسم الله الرحمن الرحيم




 ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

 

حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

(8) 

نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه
بماند بین ما این رازها بینی و بین الله!

 

من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانم
اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه

 

برای من نگاه تو فقط مانند آن لحظه است
همان لحظه که بیتی ناگهانی می رسد از راه

 

...و شاید من سر از کاخ عزیزی در می آوردم 
اگر تشخیص می دادم چو یوسف راه را از چاه

 

  واما بیتی در حاشیه این غزل:

 

مرا محروم کردی از خودت این داغ سنگین بود
چنان تحریم تنباکو برای ناصرالدین شاه

 واااااااااااااااااای که دل کندن از حرم خانوم چقدر سخت بود...... هنوز هیچی نشده، دلم هوای شما رو کرده بانو..... قم حرم حضرت معصومه سلام اللهqom2



پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 23:50 ::  نويسنده : سيد علي

 همین کافیست

 

که در شهری زندگی میکنم که برای دیدن ابی اسمانش باید دعا کرد

دعا کرد که باران بیاید و اسمان ابی شود

هوا بسیار الوده است

اما دلها بیشتر

دلم گرفته که رفاقت های که ندیده ام

از لبخند های که مصنوعی ایست

از جهنمی که نام دیگر زمین است

دلم گرفته از روزگار بی مولا که اکسیژن هم فروشی شده

دلهره ی این روزها که میگذرد

و معلوم نیست کجاست

نیست

دلهر ه ی نبودن استادی که پناهم است

دیوانه ام کرده

خدایاتو محافظ بنده ی خوبت هستی

دلهر ه را از من بگیر

 

 

 

برای علی بهادری عزیز دعا کنید اسیر بهمن شده د



پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 23:37 ::  نويسنده : سيد علي

لبخند تو عجایب هفت گانه ی جهان

 

بیمار شفا میدهد

مرده را زنده میکند

غم را پریشان میکند

لبخند تو عجایب هفت گانه ی جهان

پیام آور صلح و عشق

جای تمام پیامبران ایمان هدیه میکند

لبخند تو عجایب هفت گانه ی جهان

مستی می افزارید

یک جا پیمانه ی ما لبریز میکند

لبخند تو عجایب هفت گانه ی جهان است بانو

 


پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 23:29 ::  نويسنده : سيد علي

 جمعه هاطبع من احساس تغزل دارد

ناخدا آگاه به سمت توتمايل دارد

بي تو چندي است كه در كار زمين حيرانم

مانده ام بي تو چرا باغچه ام گل دارد

شايد اين باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده ودر دست گلايل دارد

يازده پله زمين رفت به سمت ملكوت

يك قدم مانده زمين شوق تكامل دارد

جمكران نقطه ي اميد جهان شد

كه در آن هرچه دل سمت خدا دست توسل دارد

هيچ سنگي نشود سنگ صبورت تنها

تكيه بر كعبه بزن كعبه تحمل دارد

(سيد حميدرضا برقعي)

 



پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : سيد علي

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد